پيام دوستان
كيوان گيتي نژاد و
102/12/22
كيوان گيتي نژاد و
ون بلد نيستي اومدي من يادت بدم ولي در کل ديگران گفتند ما ياد نگرفتيم حالا تو اومدي از ما که برماست بر خود يادي کني و بي پروا سخني را نصيب ما کني و لفظي زير زبوني از ما بگيري و هيچ با خود نبري و به ما چي را غلب کني
+
هيچيم و هيچکس نخرد هيچ را به هيچ...
اي روزگار ، درگذر از چون و چند ما...
.
.
.
طالب آملي
مهرباني #
102/12/19
روزگار با قيمت گذاري ارزش فردي را تعيين نمي کند هيچ بودن دليل پوچ شدن نيست آدم بايد از من خالي شود در منيت يار عيان و پيدا شود تا از من خود خالي نشوي چگونه با من او مبتلاي يافتن خويش شوي مردم نامي شدم و بار ديگر مي ميرم و آنجاست که هر چه خواهد او
كيوان گيتي نژاد و
102/11/27
ستاره ها امشب با هم مهماني از نور دارند انوار تجلي بخش ولايت بر سر مالک اشتر چه حالي دارد هر که را در بزم ولايت نکوست امشب بر تخت ياري اشتر به پا خواسته است و ره ياري مالک را در قرآنهاي پاي نيزه تا يک شمشير فاصله تا معاويه را امروز سربازان حيدر به قصد ياري اش آمده اند اي خوارج بدانيد مالک اشتر تنها نيست و اين نسل اشتر بيشمار دارد لبيک يا حيدر
لشکرهاي ام از آن است که بميرم و آرزوي شهادت بماند به دلم مگر ميشود ناجي من سيد علي قصدشهادتم را ناديده انگارد مگر استاد سيد مجتبي مرا از جرعه اکسير شهادت نداد جرعه اي با عشق؟مگر الم بر دستش نبود مرا اولين سوار عازم ميدان با خوکان صهيونيست به جنگ مگر پيکرم را ولي خدا نگرفت به زانو براي جان دادن پيش از شهادتم خدايا جز شهادت نده مرا حال دگر
كيوان گيتي نژاد و
102/11/27
مادر ماه آنجاست که رخ مته يار از آنجا مي تپد و عيان ميشود راز دو عالم در چهره ماه ولي خدا امام مطلق سيد علي س روشن و منور به تابش ميرسد مادري که جني ماه است همان کوثر جنت است که شيره وجودي اهل بيت النبوه و امامت و اولي لامر منکم در روانشان جاري است خوشا به دل عاشق که رخ ماه و مازاد والايش سيد علي س چشم او را منور کرده است
+
آن کس که شناخت ذوقِ تنهايي
از سايهي خويشتن گريزان است...
#صائب_تبريزي
2-دل سپرده
102/11/17
سايه مولي اگر شد بر ما استوار و پا برجا آگر نرفتيم به خطا و نشستيم بيعت را آنجا که غيرت و شهامت و يقين و سليم و جانان و کريم و صادق طريقت حيدريان نايب امام عصر عج آقام سيد علي س و علمدار صحراي احمر حضرت آقا ذوليمين سيد مجتبي د ظ ع ذريه اي شريف باور شتابان بر محلکه دين و ايمان مکتبيان حيدري جاويد و استوار مي فهمي تنهايي نباشد سايه ترديد و قائم آل محمد بر آن حقيقت کاشف و حاضر است
انشاالله الرحمن الرحيم مکتب حيدري باقي و جاويد از براي بيعتمداران اين مکتب حافظان و جان برکفان خاندان امام مطلق سيد علي س و آقام سيد مجتبي حيدر ثاني و دگر اولاد صالح و بصير و شجاع آل محمد ص تا هرکجا که عالم ادامه يابد و اولادش و ذريگانش وجود بابرکت و قادر و شافع اش در جهان بذر افشان و باقي اين است آن مسير و آن يقين آن باور سترک و جاويد براي جان برکفان حيدري و حيدريه در اين باور مکتب حيدري
كيوان گيتي نژاد و
102/9/27
كيوان گيتي نژاد و
102/8/20
* کميل *
102/7/23
در کار خير و در طريقت جاويد صيانت از ولايت مطلقه فقيه آنجا که اين دنيا و آن دنيا و جهان چشم دوخته بر رسالت مکتب حيدري که صيانت از نائب حضرت وليعصر ارواحنا فداه امام مطلق سيد علي س و سلاله باور و حيدر ثاني اش علمدار صحراي احمر استخاره کجا يابد مکان و زمان جايي که اين آئين و اين طريقت که بايد با نابودي صهيونيست جهاني هر چه رزل و هرچه صهيونيست نابود تا اين خوف تبديل شود منتج به ظهور
+
گفتم از کار برد مرا خنده کردنت
خنديد و گفت من به تو کاري نداشتم ...
.
.
.
وحشي بافقي
جوادتبريزي
102/7/22
ولي هرچه بود کار ما بود با آن يار شيرين سخن و گلگون سيماي باشرف و با صلابت اش آنکه از ثمرات آن شجره طيبه اهل بيت ولايت و امامت باشد که ميشود ختم به ظهور منجي عالم بشريت مهدي مصطفي عج جانم به طريق و به وجود پاکش روان بر شمشير جهاد در رهش چگونه شود کارش با ما به پايان رسد آنجا که اميد وصالش بر ما خاتم به هيج فرض و هيچ دليل و منظري ختم و به پايان نرسد الي بعد شفاعت اش
كيوان گيتي نژاد و
102/7/17
براي من تبسم اش آنگه مکتب حيدري شده مسير و مکتب حيدريان و حيدريه بانوان طريقت کوثر حضرت حيدر حي و ثاني اش همان يسارا و ذوليمين به کف داده جان و غيرت و بيعت که هستي بر کاشان تا جهان بر سپهر و کيان عشاق جان بر کف اش باقي است شويم آنجا که صحراي احمر شود محل دنيوي ما براي اداي. دين بر صاحب الزمان مهدي غائب از انظار من و ما والله تبسم نرود به غيرت آن لبيک حيدري هر وقت لحظه پرکشيدن است
+
من از آن کشم ندامت که تو را نيازمودم
تو چرا ز من گريزي که وفايم آزمودي ...
..
.
رهي معيري
خادمة الشهدا
102/7/1
+
پناه مي برم به خدا ... از شر اين آدم ها ... از شر خودم .....
خادمة الشهدا
102/7/1
+
تمام مردان که رفته باشند
وقتي تنها محرم زينب(س)حسين (ع) باشد و عباس(ع)
وقتي که فقط پرچمدار و علمدار از تمام سپاه مانده باشد
وقتي فقط يک عباس(ع) از بني هاشم مانده باشد
وقتي که فقط يک "عمو" براي بچه ها مانده باشد
وقتي فقط همين يک باقيمانده، وقتي اين تنها "اميد"،وقتي علمدار و پرچمدار سپاه ،طلب اذن کند
حسين(ع) هم که باشــــد
هزار داغ هم که ديده باشد
با تمام صبرش...
فَبَکي الحُسَين بُکاءً شَديدا
خادمة الشهدا
102/7/1
+
يک اربعين براي تو حيران شدم حسين
مانند گيسوي تو پريشان شدم حسين
با چند قطره اشک دل من سبک نشد
ابري شدم به پاي تو باران شدم حسين ...
زلفي اگر که ماند براي تو پير شد
در اول بهار زمستان شدم حسين
کوفه به کوفه کوچه به کوچه گذر گذر
قاري شدي مفسر قرآن شدم حسين
ديدي چگونه آخر عمري دلم شکست
ديدي چگونه پاره گريبان شدم حسين
*تو رفتي و کنار خودم گريه مي کنم
دارم سر مزار خودم گريه مي کنم*
خادمة الشهدا
102/7/1
اي سايه بلند سرم اي برادرم!/
آيينه ي ترک ترک در برابرم
/
بالم شکسته است و پرم پر نمي زند/
اما هنوز مثل هميشه کبوترم/
من قول داده ام که بگيرم سر تو را/
از دست نيزه ها و برايت بياورم/ حالا سري براي تو آورده ام ولي
خاکستري و خاکي و اي خاک بر سرم!
/
بگذار اول سخن و شکوه ام تو را/
اي ماه زينب از نگراني درآورم/
/
هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولي
/
راحت بخواب دست نخورده است معجرم
*تو رفتي و کنار خودم گريه مي کنم/دارم سر مزار خودم گريه مي کنم*
/
هم پيرهن که ماند برايم بدن نداشت/
هم که تن تو روي زمين پيرهن نداشت/
اي بي کفن برادرم اي بوريا نشين!/
اين چادرم لياقت خلعت شدن نداشت؟/آن گونه اي که من وسط خيمه سوختم
پروانه هم دل و جگر سوختن نداشت/
گل هاي باغت از همه رنگي گرفته اند/
يعني کسي نبود که دست بزن نداشت
4 فرد دیگر
37 فرد دیگر