• وبلاگ : گـــ ســـ ل
  • يادداشت : آتنا
  • نظرات : 2 خصوصي ، 56 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     

    سلام کاظم جان..

    بسيار بسيار زيبا بود..درود نازنين

    عيدت مبارك ...

    مستي ذاتي سبوهايي

    بغض ديرينه ي گلوهايي

    سرخي شرم گون? مريم

    آبرمندِ آبروهايي

    قبله هستي، طواف، احرامي

    پاکي نيت وضوهايي

    تا خدا هست در خداييتان

    مي شود بحث و گفتگوهايي!

    چشم هاي بهاري زهرا

    با تو دارند آرزوهايي

    اي شکوه شراب توحيدم من خدا را به نام تو ديدم

    عشق بودي حلول کردي تو

    قطره ها را رسول کردي تو

    جايتان تخت عرش بود ولي

    بين ماها نزول کردي تو

    طعم شيرين آيه هايت را

    ميو? اين فصول کردي تو

    بيخودي نيست مستي ما را

    روز اول قبول کردي تو!

    دستمان را گرفتي و بردي

    مستمند بتول(س) کردي تو

    اذن دادي، کبوتر عشقم بنده ي خوان کوثر عشقم

    سلام عليكم

    قالبهاي سورئال وحشتناك كار مي كنيد... قالبهايي كه خيلي ها با ترس و لرز دنبالش ميرن

    رفتي مطب بي نسخه برگردي به خانه؟
    اين تك مصرعش خيلي جالب و سوزناك بود...

    به هر حال خسته نباشيد

    هوالرحمن

    سلام

    انگار اين دفعه دير رسيدم ! اعياد گذشته و آينده مبارك !
    خيلي خيلي زيبا بود !

    مخصوصا اين بيت:

    نـام كـسي را در قـنـوتت گـــريـه كـردي؟
    از «آتـنـا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» ديدي؟...

    ياد صحبت هايي كه چند وقت پيش توي جلسه اي شنيده بودم افتادم !:

    **ما همه عاشق آفريده شديم! بعضي مون نمي دونيم كجا بايد عاشقي هامون رو خرج كنيم!...و الا همه مون عاشق آفريده شديم !**

    قلمتون همچنان سبز و دلتون‏آسموني !

    سلام برشما

    خوندم از شعرهاي قشنگتون لذت بردم عالي بود

    موفق باشيد

    سلام
    بسيار عالي و جالب بود. حس غريبي رو منتقل مي كرد به همراه طنز تلخ لطيفي در لفافه. بيت چهارمش هم جالب بود.

    با يه رباعي و يه غزل به روزم و منتظر حضور و نظر شما.
    موفق باشيد.

    با سلام
    ضمن سپاس و تشکر از محبت هاي شما

    با يه پيشنهاد ...
    و يه غزل از گذشته ...
    به روزم و منتظر نظر ارزشمندتون
    به روز شدين مطلع بفرمايين
    با تشکر

    يا اجود الاجودين

    سلام عليکم جناب بهمني

    شعرهاتون هميشه زيبا و عالي اند ـ مي اومدم ولي به خودم جرأت نمي دادم من ِ کمترين تعريفي بکنم ـ آخه ما که شاعر نيستيم

    در هر صورت خواستم عيد قربان رو بهتون تبريک بگم و ....

    التماس دعا

    رفت حاجي به طواف حرم و بازآمد
    مابه قربان تو رفتيم وهمان جا مانديم
    سلام...خداييش لذت بردم اقا دمت گرم ...به نظر من شما خيلي شاعري...ميشه به من هم سر بزني؟ به روزم...يا علي مدد
    روان ... يك دست ... شاعرانه ... .
    مي تونم لينكتون كنم؟

    سلام.

    كاظم جان چطوري كوكا!؟

    اين غزلت رو قبلا شنيده بودم ولي به قول حامد عسگري كه از يكي ديگه نقل قول مي كرد: ‍‍<< گرچه گديمي است ولي گند مکرر است!‍‍‍ >>

    محسن خوان بچه دار شده. اونم 32 تا. يکيش رو واست کنار گذاشتم.

    يا علي مدد

    سلام آقاي بهمني . ممنون که به من سر زديد .

    شما بايد از طريق وبلاگ آقاي برقعي وبلاگ من رو پيدا کرده باشيد . شاعر بزرگي هستند ايشون و به جرات ميتونم بگم الان جوان اول شعر آييني کشور هستند . به خصوص با غزل هاي اخيرشون که متاسفانه هنوز توي وبلاگشون نذاشتند .

    شعر هاي شما رو خواندم . اولين رباعي که تصوير و مضمون تازه اي داشت و اين بارزترين شخصيت شاعرانه ي شماست که اسير تصوير هاي قديمي نمي شيد و به چشم عادت به شعر نگاه نمي کنيد .

    اما اولين غزلتون ، بيت آخر به نظر من يک اشکال داره . اون هم اينکه رابطه ي خوبي بين دو مصرع به وجود نيومده . مي دونم چي ميخواستيد بگيد ولي اون منظور به نظر من به خوبي منتقل نمي شه . به نظر من اگر(( گم شده )) در مصرع اول ميومد بهتر بود .

    شبان عاشق نسبت به بقيه ي کار هاتون يه مقدار کم رنگ تر بود هر چند که ضربه ي نهايي شعر خيلي خوب بود و زيبا تمام ميشه .

    حجله ي 2 زيباتر از 1 بود .

    يک پيشنهاد دوستانه هم مي کنم : اينکه از تخلص در شعر استفاده نکنيد . اين روزها استفاده از تخلص بهانه اي شده براي بر چسب کهنگي به شعر زدن .

    زيباترين رباعي شما رباعي(( تقديم به ماهي ها )) بود که واقعا کار تازه و نويني انجام داديد .

    با توجه به علاقه اي که به اشعار اجتماعي دارم درد دل شما رو بهترين کار شما ديدم .

    اما چند نکته : قالب زيبايي داريد .

    از اونجا که نوشتيد )) حوزه ي جرايم : غزل و رباعي ))

    خيلي خوشم اومد . اين بيت مال يکي از غزل هاي منه :

    (( غزل گفتن دگر تشويش اذهان عمومي است

    ولي بر دوش خود ننگ بزهکاري کشيدم . ))

    آقاي بهمني ، بهمن ماه امتحان ارشد دارم و متاسفانه ديگه وقت نمي کنم اينطور براي شما نظر بزارم ! فکر کنم حتي وقت نکنم نظر بزارم ! اميدوارم عذر من رو تا 12 بهمن بپذيريد . بعد از اين مدت مجددا مزاحم شما ميشم . با اجازه شما رو پيوند وبلاگم کردم .

    در پناه خدا

    سلام عليكم

    ممنون از لطفتان و حضورتان

    شعر زيبايي بود هم نظرم با آقاي رحيمي درباره بيتي كه زيباست

    او را كه مي خواهي خودت يك بار ديدي ؟...

    درباره اين مصرع هم اگه فكر كنيد شايد بهتر بشه خيلي تودل برو نيست

    البته بايد ببخشيد از اين جسارتي كه مي كنم

    شعر زيبايي بود بهره بردم

    ياعلي

     <      1   2   3   4      >