يادم مياد وقتي تازه کتابتونو ميخوندم يه شعر گفتم که 2بيت آخرش اين بود:
تا دهانم را ببوسي،حرفهايم بشنوي
سعي کردم تا بگويم مثل کاظم بهمني
من همان پيشامدم در ظلمت خود ممکنم
نور اگر داري بده؛ من واجبم در روشني
سلام و خسته نباشيد فراوان به شما
واقعا که کلي لذت بردم از غزل هاي شما
راستش همه کتاب پيشامد رو چند بار خوندم با اجازتون چند تا از شعراتون رو تو وبلاگم نوشتم
بيش تر از همه اين شعرتون رو که گفتيد : درد يک پنجره را پنجره ها مي فهمند معني کور شدن را گره ها مي فهمند
سخت بالا بروي ساده بيايي پايين قصه ي تلخ مرا سرسره ها مي فهمند
اين شعر رو خيلي دوست دارم
در هر حال شما فوق العاده شعر مي گيد
بهتون واقعا تبريک مي گم
راستش منتظر بقيه کتاباتون هم هستيم
سلام دوست عزيز......سوء...هاضمه گرقتهآقاي پشت اين لبخند...بي بهانه به روزم و دعوتيد به ميهماني واژه هايم
سلام آقا کاظم بهمني.
يادمه يه غزل زيبايي ازتون حفظ بودم چهار سال پيش " آبرو يافته هرکس به تو نزديک شده . خار هم پيش شما گل به نظر مي آيد "
به مدد مولا در هر مناسبتي به روزم .
لينکتون کردم مشتاقم سري بزنيد و قابل دونستيد لينک کنيد.
ياعلي.
سلام
زبانتونو خيلي دوس دارم همش فوق العاده بودبه خصوص بيت آخر
خيلي بهتون تبريک مي گم کتابتون عاليه
خدا قوت
با مطلب سرنوشت دنيا طلبان... در خدمتتون هستم.
مدد مولا
[گل][گل][گل]
سلام غزلتون زيبا بود
وبلاگ من ب روز شد با يه شعر يه نقاشي و يه دنياي خيلي قشنگ
خوشحال مي شم نظر بدين
کليک کنيد رو ارديبهشت 91
شعرتون خيلي زيبا بود