مرسي.امشب خيلي تصادفي اين شعر رو خوندم.بعد از كلي كلنجار با خودم خواستم چيزيرو فراموش كنم كه سر از اين وادي در اوردم.با خوندن شعرت دلم رفت.مرسي.
به نام خداي مهربون
سلام
سلامي از جنس خاطرات گذشته
کاظم جونم
کاظم جونم هر کجايي اميدوارم که موفق باشي
دلم برات تنگ شده ولي نمي دونم چرا حس مي کنم ديگه انگار دنيا نمي خواد ما همو ببينيم
خودتو شديد ببوس
دوست هميشگيت زيگيل، همون زيگيلي که براي اولين بار تو دانشگاه صداش زدي
مراقب خودت باش
به اميد ديدار
کجاييد ؟؟؟ زير آسمان خدا ؟
...
.
سلام شعرهايتان خوبه ولي چطورپسرهاشعرميگن وقتي بويي ازاحساس نبرده اند
سلام به اندازه همه زيبيي ها زيباست.قابل توجه همه دوستان عزيز!آخرين خبر اينکه:مجموعه شعر "برسد دست صاحبش" به چاپ رسيد.با يک غزل از اولين کتاب خودم به روز هستم.اميدوارم نظرات شما دلگرم تر از هميشه ام بکنه.راستي دوستان تهراني که تمايل به خريد کتاب دارند مي تونند به آدرس زير مراجعه کنند:تهران-ميدان انقلاب-روبروي دانشگاه تهران-پاساژ فروزنده-طبقه همکف-فروشگاه انتشارات خانه شاعران ايران
و اما بچه هاي دانشگاه گيلان مي تونند به آقاي علي زيرابي مراجعه کنند.آدرس دانشگاه گيلان:خوابگاه ميرزا کوچک.بلوک 2 اتاق 107.آقاي علي زيرابي
هم دعا کن گره از کار تو بگشايد عشق
هم دعا کن گره تازه نيفزايد عشق
قايقي در طلب موج به دريا زد و رفت
بايد از مرگ نترسيد اگر بايد عشق
عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شايد اين بوسه به نفرت برسد شايد عشق
شمع روشن شد و پروانه به آتش پيوست
مي توان سوخت اگر امر بفرمايد عشق
پيله ي رنج من ابريشم پيراهن شد
شمع حق داشت به پروانه نمي آيد عشق
عليکم سلامي ...
با آخرين غزل عاشقانه قبل از محرم به روزم ...صميمانه و شاعرانه درخواست دارم که قدم رنجه نموده،بخش نظرات وبلاگ رو با نام زيباتون مزين کنيد ...منتظرم بي صبرانه
هميشه سپاسگذار عناياتتون هستم [گل]
در صفحه ي عشق نقره پاشي از من
پيوسته تو متني و حواشي از من
هر چند شناسنامه ات گفت ولي
تو کوه شدي که دور باشي از من
( ناگزيرم به اينكه مثل هميشه بنويسم )
بعد از مدتي بي شمع و گل و پروانه بودن با غزلي به روزم !
و البته منتظر حضور و نقد شما !
( يا عشق )
آرزو ميكنم خدا از تو بگيرد
هز آنچه كه خدا را از تو مي گيرد