• وبلاگ : گـــ ســـ ل
  • يادداشت : نمايشگاه كتاب90
  • نظرات : 10 خصوصي ، 162 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    تو که به ما سر نزدي

    شوخي کردم ميدونم سرت شلوغه واس همين برات ميفرستم که بخونيش

    البته اينکار هم با پيشامد زاده شد

    رودم و سوي صدف هاي توجريان دارم

    در مسير گذرم سايه ي طوفان دارم

    خبر آمدنم را نه ،نفهميد کسي

    مثل يک حادثه در شهر تو امکان دارم

    اينکه آشفته ام و پشت سرت مي آيم

    ارتباطيست که با موي پريشان دارم

    (دل پر پيش تو آورده ام و ميداني)

    چه قدر خاطره در نم نم باران دارم

    مثل يک معجزه در قلب سرايت کردي

    من عاشق به خداوند تو ايمان دارم