• وبلاگ : گـــ ســـ ل
  • يادداشت : چشم ها بيشتر مي فهمند
  • نظرات : 13 خصوصي ، 305 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + مهدي نورقرباني 
    شعر بزار گلم


    سلام

    لذت بردم.خوشحال ميشم به وبلاگ منم سر بزنيدو درباره ي شعرا و نقاشي هام نظر بديد


    شايد اين صندلي و ميز تو را مي فهمد...!

    با سلام و عرض ادب

    سيب تجلي دوباره با كلي تاخير ولي دست پر و با اخباري لب سوز بروزه

    و بشدت منتظر تشريف فرمائيتان

    يا علي

    + بهار ايماني راد 

    درود بر استاد .....به روزم
    قدم رنجه فرماييد[گل]

    سلام

    به روزم


    سلام دوست خوب...
    به روزم با خبر چاپ کتابم

    سلام

    بعد از مدت ها

    دعوتتون مي کنم به يکي از شعرهاي جديدم که اين روزها بلاخره کامل شد...

    دوباره کند شدن پيش باجه ي تلفن!
    نرو...نگير...مردد نباش...گريه نکن!!!

    هميشه قبل سفر شهر سوت و کورتر است

    مسير رفتن تا... ترمـيـــنــــــا ل دور تر اســــــت...
    ...


    با كمي حرف و يك خبر

    منتظر حضورتون هستم

    با سپاس فراوان/حامد عباسيان
    از مغازه اصغر آقا بقال كه مي‌آمدي پايين و تك درخت سپيدار بلند را كه رد مي‌كردي، مي‌رسيدي به كوچه‌ي شاشوها. داغ كرده بودند و چسبانده بودند به پيشاني اين كوچه كه هر بچه مفويي توي محل بهش فشار آمد عوض مستراح خانه‌شان راست بيايد پشت تيرك چوبي وسط كوچه و تنبانش را بكشد پايين و آلتش را با دست تنظيم كند روي سوراخ پايين تيرك و به قاعده‌ي يك خر بشاشد توي سوراخ و بعد سريع برود كنار و كِيف كند كه آبشار طلايي بو گندويي از توي سوراخ مي‌ريزد وسط كوچه. هر چه هم كه با گچ و زغال اين‌ور و آن‌ور تيرك نوشته بودند "لعنت بر پدر و مادر كسي كه اين‌جا بشاشد" افاقه نكرده بود. خانه ما سه تا در پايين تر از تيرك بود. يك در فلزي آبي رنگ ....

    دعوتيد به صرف يك داستان كوتاه.
    سلام
    بعد از مدت ها به روزم و منتظر شما
    ممنون
    لي لي


    سلام

    نيستي و کجاست صحرايي , که جنونم هوايي اش نکند ؟
    تيشه ام را بگو کجا ببرم ؟ همدان ! بيستون نداري که !


    با غزلي تازه به روزم و منتظر نظر شما .

    با احترام - علي سليماني

    + وحيدرحماني 


    درود دوست عزيز.
    به روزم با كاري با مطلع "شبي شراب به ياد تو نازنين خوردم / شراب ناب از انگور دستچين خوردم"
    وبلاگ شنبه‌شب‌ها (انجمن شعر شنبه‌شب تربت حيدريه) هم با گزارش جلسه‌ي 937 به روز شد.

    salam ziba bod berozam
    + ................ 


    سلام آقاي بهمني،بس که منتظرموندم که وبتون رو به روزکنيدخسته شدم.......مطمئنم تاالآن اشعار جديدي گفتيد اگه يکيشو تووبتون بذاريد که چيزي از درياي پربارکتاب بعديتون کم نميشه.به نظرمن با خوندن شعرجديدي ازتون بيشترمشتاق کتابتون بعديتون ميشيم البته اين نظر شخصي بنده هستش،هرجورخودتون صلاح ميدونيد.من همچنان منتظرم................

    ياعلي


    سلام دوست خوبم

    وبلاگم بروزه

    بااحترام دعوتيد

    منتظر حضورتونم[گل]

     <      1   2   3   4   5    >>    >